تهران ، تهرانپارس ، پلاک 81، واحد 3
بنظر می رسد که بعضی ها دوست داشتنی متولد می شوند،اما همه می توانند((کاریزماتیک)) بودن را در خودشان، به وجود بیاورند.
باجذبه یا کاریزماتیک بودن، خصوصیتی است که بعضی از افراد ذاتآ دارای آن هستند وبعضی با گذشت زمان، آن را یاد می گیرند. این ویژگی باعث می شود، رهبران و مدیران با جذبه بنظر برسند و دیگران، خودشان را موظف بدانند به آنها، احترام بگذارند.
ریشه یونانی کلمه((کاریزما)) مربوط به شخصیتی خیالی و پرجذبه است که نوعی موهبت الهی، سرشار از احترام و آرزو به هدیه داده شده است.
اما سوال اینجاست که مدیریت کاریزماتیک، ویژگی ای ذاتی است یا مهارتی قابل یادگیری؟
برای رسیدن به قله، باید از قدرت جذبه برخوردار بود. جذبه همه چیز است و هیچ چیز نیست. تلاش و پشتکار،ظاهر،نحوه راه رفتن، تناسب اندام، صدا و آرامش در رفتار و حرکات، خوش قیافه یا زیبا بودن اصلآ لازم نیست، تنها چیزی که نیاز دارید ،جذبه است.
اگر تا بحال با فردی دوست داشتنی آشنا شده اید، اما هنوز نمی توانید دقیقا توضیح دهید که چرا از او خوش تان می آید، در واقع این فرد کاریزما دارد.
ما هم می توانیم کاریزماتیک بشویم البته با اصلاح رفتارمان. من مسعود بهروزی نویسنده این مقاله، شاید در دوران کودکی و حتی مدرسه فردی کم رو و خجالتی بودم اما با توجه به اینکه کم کم در مدرسه جا افتادم و فردی منضبط و درس خوان بودم، کم کم مسئولیت های اجتماعی مدرسه و حتی اداره برخی کلاس ها در غیاب معلمین بمن واگذار و از همان جا ریشه کاریزماتیک بودن در من رشد کرد.
کاریزما مرتبط با رفتار و گفتار ماست، نه اینکه ما واقعآ چه کسی هستیم ؟
ناخودآگاه ما، نشانه های اجتماعی ما، زبان بدن و نحوه ی رفتارمان با دیگران، همگی در ایجاد کاریزما، نقش دارند.
جوردن لیوران در وبسایت های اگزیستنس پیشنهاد می کند:
((هدف یا چشم اندازی را برای خود مشخص کنید و با آن زندگی کنید.انسان ها دوست دارند که هدفی داشته باشند و روی آن کار کنند، هدفی که به آن اعتقاد دارند. باور شما به هدف تان آنچنان قوی باشد که در تمام حرکات شما بروز کند. در نیل به هدف،به خود اطمینان داشته باشید.))
1- هنر حضور خود را خوب یاد گرفته اند:
حضور مهم ترین جنبه کاریزماتیک است و اعتماد بنفس در جایگاه بعدی و نزدیک به آن قرار دارد.حضور یعنی واقعا با دیگران همراهی کنید، اساسا ما به دیگران نشان می دهیم که کاملا به آنها توجه داریم.
من زمانی که در مسئولیت های مختلفی بعنوان مدیر یا رییس حضور داشتم همواره در تمامی صحنه ها حضور فیزیکی داشتم واین باعث شناسایی بیشتر من به دیگران می شد و ارتقا موقعیت اجتماعی و اعتماد بنفس رو در بر داشت و از طرفی با حضور خودم و ارائه راهکار یا گرفتن مدیریت صحنه در دست خودم، باعث افزایش قدرت کاریزماتیک و جذبه خودم می شدم.
برت و کیت مک کی در کتاب هنر مردانگی می گویند:
((وقتی شما به کاریزما می اندیشید ، ممکن است به این فکر کنید که باید سعی کنید خود را فردی بسیار معرکه و جذاب، نشان دهید . اما راز متناقض گونه ی کاریزما در این است که کاریزما به رخ کشیدن ویژگی های خوب نیست،بلکه القای حس خوبی از خود به دیگران است. کاریزمای حقیقی باعث می شود دیگران احساس کنند که مهم هستند. آنها در انتهای تعامل خود با شما، احساس بهتری از خود نسبت به قبل خواهند داشت.))
در این خصوص می تونم به داستان شخصی خودم اشاره کنم که در سمت های مدیریتی که بودم بدلیل راه اندازی کار مراجعین با دقت و سرعت و بهر طریق ممکن، افراد داخل و خارج سازمان من را خیلی دوست داشتند و آوازه من زبانزد عام و خاص بود و باعث افزایش محبوبیت من شده بود.
2- اعتماد بنفس دارند:
اعتماد بنفس، دقیقا توصیف کننده ی احساسی است که شما از شخص خودتان دارید.ورزش منظم، پوشیدن لباس هایی که به شما حس خوبی می دهند و صحبت کردن درباره چیزهایی که به خوبی از آنها اطلاع داریم، می تواند در برقراری و حفظ اعتماد بنفس به ما ، کمک می کند.
افراد مطمئن و کاریزماتیک، همیشه زندگی هدفمندی دارند.
من در دوره مدیریتی خودم صبح ها، بسیار زود می رفتم در محیط اداره ورزش می کردم و همواره بهترین لباس هایم را می پوشدم، گرانترین و شیک ترین کفش را که براق بود در محیط اداره استفاده می کردم و از طرفی هر دو الی سه روز یکبار، لباس هایم را می دادم خشکشویی تا همواره اتو کشیده باشم، ضمن اینکه برای حضور در جلسات، یکدست لباس مخصوص داشتم، رعایت این ویژگی ها باعث افزایش اقتدار من در سازمان شده بود.
3- با کمک بدنشان حرف می زنند:
انسان های کاریزماتیک، احساس خود را به روش مختلف ابراز می کنند، استفاده از زبان بدن برای تاکید و القای احساسات و کلام می تواند کمک شایان توجهی بما بکند و مهم تر اینکه لبخند فراموش نشود. انسان های خوش رو ، بسیار خونگرم تر،با جذبه تر و دوست داشتنی تر از انسان های عصبانی و بی توجه هستند.
برایان تریسی:((با ارزش ترین متاع در جهان، طلا یا الماس نیست، بلکه جذبه است.))
در کل می توان گفت سه عامل جذبه مدیریتی را بوجود می آورند:
جذبه مدیریتی داشتن، خیلی فراتر از قدرت پیدا کردن و محبوبیت در بین دیگران است.یکی از مهم ترین فوایدش اینه که درکاهش استرس به شما کمک می کنه. مدیرانی که جذبه مدیریتی دارند و بر لحظه تمرکز می کنند، بهتر می تونند به روش های مختلف، با انواع چالش ها روبه رو شوند.
تا انتها با من همراه باشید تا به شما دوستان بگویم چگونه به مدیری با جذبه تبدیل شویم و این مطالب رو براساس سالها تجربیات مدیریتی خودم به اشتراک می گزارم.
در پایان باید ذکر کنم انسان بطور ذاتی ، شدیدا نیاز دارد که او را ارزشمند بدانند و ارزشمند باشد.بنابراین راز جذبه ساده است: ((کاری کنید که دیگران احساس مهم بودن کنند ))
شاد، موثر و سربلند باشید.
آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. قسمتهای مورد نیاز علامت گذاری شده اند *
نظرات (2)
مریم بهاری
این یک متن نمونه است
متین عباسی
این یک متن نمونه است